خیلی وقته که ننوشتم اینجا. ولی همچنان روزمرگی هام رو مینویسم توی تقویمم و امروز که یه لحظه غم اومد و کلی نگرانی با خودش اورد بهانه ای شد که برگردم سال گذشته رو مرور کنم. سالی که سرشار از معجزه و اتفاقات عجیب و جالب بود. همه چیز خودش جور شد بدون اینکه من تلاشی بکنمبدون اینکه حتی خیلی بخوامخیلی روان و ارام انگار اخر یک جدول کلمات متقاطع بود که خودش ردیف میشه. وقتی مرور میکنی و دوباره قدرت هات رو بازیابی میکنی میفهمی که نگرانی اصلا جایگاهی ندارهتو برای خودت و همه این زندگی کافی هستی ابزارت رو داری و ترسی وجود نداره. فقط کافیه برگردی و به خودت یاداوری کنی همه روزهایی که پشت سرگذاشتیخوبیه این سن اینه که چیزی برای ترسیدن و ندانستن وجود نداره بخوانید, ...ادامه مطلب
امروز بعد از ۸۰ روز بالاخره فایل نامبر, سیتیزن شیپی هم اومد. انگار همین دیروز بود که منتظر فایل نامبر, فدرالم بودم و با کلی امید و آرزو و ترس اومدم کانادا نمیدونستم چی در انتظارم هست خودم رو برای روزهای, ...ادامه مطلب
همیشه دسامبر رو دوست داشتم پر از تزئین و شادی و قرمزی بود. کلی برف و زمستون خوشگل و خاطرات خوب و معجزه داشت. ولی امسال اصلا دوست ندارم جزو ماهها ببینمش ولی هست و همش خودش را یادآوری میکنه دسامبری که, ...ادامه مطلب